کارگردان : Phyllida Lloyd نویسنده : Abi Morgan بازیگران: Meryl Streep Jim Broadbent Richard E. Grant منتقد : جیمز براردینلی اگر می خواستیم تنها از روی این زندگینامه ی سینمایی درباره ی زندگی حرفه ای مارگرت تاچر- نخست وزیر انگلیس طی سالهای 1979 تا 1990- قضاوت کنیم، ممکن بود به این نتیجه برسیم که جایگاه اجتماعی او آنقدر مهم نبوده که لازم باشد یک فیلم سینمایی درباره اش ساخته شود. در فیلم «بانوی آهنین» The Iron Lady به کارگردانی Phyllida Lloyd، مارگرت تاچر (با بازی Meryl Streep) زنی مصمم و سخت کوش تصویر شده، اما هیچ اثری از شخصیت گیرا و کاریزماتیک و قابل توجه او دیده نمی شود. ملاقات ما با مارگرت تاچر در سالهای آخر دهه ی اول قرن بیست و یکم - نزدیک به دو دهه پس از خاتمه ی دوران نخست وزیری وی - روی می دهد و دوران اوج فعالیت او طی صحنه های فلش بک بازنمایی می شود. اما سیر داستانی ای که از این شیوه ی روایت حاصل شده، مجموعه ای گلچین شده از دستاوردهای مهم شغلی اوست که به صورتی پراکنده و غیر منسجم لابلای تصاویری گنجانده شده که پیرزنی مبتلا به اختلال حواس را در حال گفتگو با تصویر خیالی همسر مُرده اش، دنیس (با بازی Jim Broadbent) نشان می دهند. ناامید کننده ترین جنبه ی فیلم The Iron Lady این است که برخی از به یادماندنی ترین وقایع مهم دوران قدرت تاچر،‌ یا مورد غفلت قرار گرفته اند و یا تنها به صورت حاشیه ای و گذرا به آنها پرداخته شده است. تنها دو سه دقیقه از فیلم به سوءقصد «ارتش جمهوری خواه ایرلند» (I.R.A) به جان او می پردازد. نمایش رابطه ی او با رئیس جمهور ایالات متحده، رونالد ریگان، منحصر به یک صحنه ی کوتاه رقص در مراسمی رسمی ست. به دلیل صرف بیش از حد زمان فیلم برای نمایش تاچر در دوران پیری، فیلم نمی تواند ماجراهای سالهای جوانی و فعالیت او را به شکلی قانع کننده و تأثیر گذار روایت کند. فکر می کنم خواندن صفحه ی ویژه ی او در سایت ویکی پدیا، بیشتر از این فیلم بتواند مخاطب را در درک اهمیت شخصیت او در تاریخ معاصر جهان، یاری کند. ریتم فیلم به شدت آهسته است. حتی در موارد نادری که صحنه های فلش مقداری جنب و جوش و هیجان به فضای فیلم اضافه می کنند، بازگشت به "زمان حال" و کند شدن ریتم فیلم از سوی کارگردان اجتناب ناپذیر به نظر آمده است. چنین شیوه ای در صورتی نتیجه می دهد که فیلم از دیالوگ های قوی و تأثیر گذار و نقش آفرینی بی عیب و نقص بازیگران برخوردار باشد، اما در فیلم The Iron Lady هیچ یک از این دو ویژگی دیده نمی شود. فیلمنامه بی روح و کم رمق است و بازی ها، حتی بازی ستاره ی معروف سینما مریل استریپ Meryl Streep به یادماندنی یا ویژه نیست. تعجبی ندارد که شرکت پخش کننده ی آمریکایی The Weinstein Company، اکران فیلم را تا اواخر ماه ژانویه و آن هم در گروه فیلم های هنری به تعویق انداخته است، زیرا به نظر نمی رسد این فیلم بتواند موفقیت خاصی در گیشه کسب کند، حتی در میان تماشاگران علاقه مند به فرهنگ و سیاست انگلستان. البته در اواخر ماه دسامبر این فیلم از سر اجبار و به صورت محدود اکران شد تا با دیده شدن بازیMeryl Streep شایستگی او محرز گردد تا طبق روال سال های گذشته نامزد دریافت جایزه اسکار شود. برخی از بهترین صحنه های فیلم، آنهایی هستند که ورود چالش برانگیز مارگرت تاچر جوان به دنیای سیاست را به تصویر می کشند. در این صحنه ها Alexandra Roach نقش او را بازی می کند و شور و حرارتی که در نقش آفرینی او دیده می شود همان چیزی ست که تصویری که Meryl Streep از تاچر ارائه می دهد، به شدت از فقدان آن رنج می برد. شگفت انگیزترین و جالب توجه ترین نکته ای که از تماشای فیلم به آن پی می بریم، این است که تاچر چطور به سختی و با کوشش فراوان توانست به درون یک سیستم مردسالارانه راه پیدا کند و مراحل ترقی در مسیر قدرت سیاسی را تا رسیدن به مقام نخست وزیری پشت سر بگذارد. رابطه ی او و همسرش دنیس به خوبی پرداخت شده و مدت زمان مناسبی برای بررسی آن در نظر گرفته شده است. تصویری که از همسر تاچر می بینیم، مرد وفادار و علاقه مندی است که خصوصیت ویژه ای ندارد و بسیاری از اهداف شخصی خود را پیش پای جاه طلبی و بلند پروازی تاچر قربانی می کند. اینکه تا مدت ها بعد از مرگ دنیس، شبح و تصویر خیالی او یار و همراه وفادار تاچر باقی می ماند، خود نشانی از وابستگی و اتکای تاچر به اوست. شاید بتوان گفت بازی Meryl Streep در این فیلم، مأیوس کننده ترین نقش آفرینی او در سالهای اخیر است. گریم بسیار سنگینی بر چهره ی او انجام شده و گاهی اوقات به واقع شناسایی اش را سخت و غیر ممکن می سازد، اما همین خود دلیلی است تا چهره ی او که در حالت طبیعی قابلیت بالایی در بیان احساسات دارد، انعطاف پذیری خود را از دست بدهد. گرچه تصویری که Meryl Streep از این شخصیت برجسته ی دهه ی 80 ارائه می دهد از نظر فنون بازیگری و ظاهری بسیار ماهرانه ترسیم شده است - به ویژه لهجه ی بریتانیایی بی عیب و نقص - اما به هیچ وجه موفق نمی شود ویژگی های درونی و شخصیتی تاچر را بازنمایی کند (در این مورد میتوان فیلمنامه ی بی رمق Abi Morgan را مقصر دانست). Streep موفق شده هویت شخصی خود را از چشم مخاطب پنهان کند و طوری نیست که در طول فیلم مدام پرده ی سینما را نشان بدهیم و بگوئیم "مریل استریپ!"، اما شاید گاهی اوقات از خودمان بپرسیم چرا قیافه و صدای مارگرت تاچر اینقدر به Julia Child - نویسنده ی کتاب های آشپزی که شخصیت اصلی فیلم «جولی و جولیا» Julie & Julia بود و Meryl Streep نقش او را بازی می کرد - شبیه است. شاید دوست داشته باشید Streep را تنها محض خاطر اینکه Streep است تحسین کنید، در هر صورت، با اینکه او پیش از این بارها موفق شده تا با بازی خود به فیلمنامه های بی رمق بسیاری گرما و جلوه ببخشد، میتوان گفت بعد از آواز خواندن و رقصیدن در فیلم Mamma Mia (کارگردان آن فیلم هم Lloyd بود)، بازی او در این فیلم یکی از معمولی ترین نقش آفرینی های اوست. بازی Jim Broadbent در نقش مکمل قوی تر است، اما او تنها به عنوان مدخلی برای روایت داستان در نظر گرفته شده، و نمی شود وی را به راستی شخصیتی حقیقی به حساب آورد. فیلم The Iron Ladyدر کل با دیدگاهی مثبت و در عین حال با سعی در رعایت جانب انصاف و تعادل، شخصیت مارگرت تاچر را بررسی می کند. فیلم نه جنبه ی یک حمله ی اعتراض آمیز چپ گرایانه به خود می گیرد و نه از سنت قهرمان پروری محافظه کارانه پیروی می کند. پای گذاشتن در هر کدام از این دو مسیر ممکن بود اعتراض طرفداران متعصب طرفین را بر انگیزد. فیلم با دقت و توجه آزاردهنده ای که در تألیف کتاب های آموزشی کودکان به کار بسته می شود، محاسن و معایب دهه ی نخست وزیری تاچر را به تصویر می کشد. اما در نهایت فیلم نافذ یا روشنگری از کار درنیامده است. ما با فیلمی سر راست و یکنواخت روبرو هستیم و اگر هم Meryl Streep به خاطر بازی در این فیلم نامزد اسکار می شود، در اصل به اعتبار نام و شهرت اوست و نمیتوان نقش آفرینی او در این فیلم را یکی دیگر از نقاط برجسته ی کارنامه ی بازیگری او دانست. افرادی که واقعاً تمایل دارند درباره ی زندگی حرفه ای مارگرت تاچر اطلاعاتی کسب کنند، بهتر است به جای تماشای این فیلم سراغ یکی از کتاب های بیشماری بروند که درباره ی او نوشته شده است. آنچه فیلم The Iron Lady از دوران فعالیت اجتماعی و سیاسی تاچر نشان می هد، خلاصه ای سطحی و سرسری است و کلیت فیلم از آن انرژی و نیروی درونی که باعث می شد چنین فیلمی بیش از اینکه حالت آموزشی داشته باشد، جنبه ی سرگرم کننده گی پیدا کند بی بهره است. منبع: سایت نقد فارسی